هذا من فضل ربی
قرار بود صبح زود به طرف مشهد حرکت کنیم
دخترم تازه ساعت ٣ نصفه شب خوابید . ساعت ٦ صبح پاشدم و مشغول آماده کردن وسایل شدم
چایی را گذاشتم چمدون را بستم خوراکی برداشتم .............(دلم نیومد همسری را بیدار کنم گفتم بیشتر بخوابه)
همسری خودش ساعت ٧ بیدار شد و رفت پایین ماشین را آماده کنه و وسایل را بچینه بعد هم صبحانه خوردیم و با خوندن آیت الکرسی حرکت کردیم
دخترم هم روی کریرش تو صندلی عقب بود
منم که دائم در حال جا به جایی تو ماشین بودم یا صندلی جلو پش همسری و گپ زدن یا صندلی عقب و شیر دادن و...........
بعد از سمنان بود که همسرم یاد دوست شاهرودی اش افتاد و گفت بین راه هم استراحت کنیم هم به عنوان عید دیدنی بریم خونه شون منم موافقت کردم سرخه را رد کرده بویم و نزدیک دامغان بودیم که به دوستش زنگ زد و گفت یک سر میریم اونجا
چشای من که دیگه باز نمیموند از بیخوابی به همسری گفتم من برم یک کم بخوابم؟
همسری هم گفت برو بخواب من الان شارژ شارژم
من هم رفتم عقب و خوابیدم ............
بعد از دامغان انگار یک لحظه همسری چشماش میره رو هم و سنگ بزرگی که وسط جاده بوده را نمیبینه و سنگ ما را از جاده منحرف میکنه تو شونه خاکی و همسری ماشین را میکشونه دوباره تو جاده ولی از اونجایی که ما غیر از گرد و خاک هیچ چیز دیگه ای نمیدیدیم از اون طرف جاده ماشین خارج میشه و بعد هم شروع به معلق زدن میکنه فکر کنم 4 یا 5 باری غلت زدو در انتها روی 4 چرخ ایستاد
لحظات سختی بود ولی من آرامش داشتم همسرم هم آروم بود نمیدونم این آرامش از کجا اومده بود مطمئنا مال ما نبود و لطف پروردگار بود
خدا را شکر همه مون سالم بودیم دخترم که حتی یک خراش هم بر نداشته بود
سر همسرم چند تا بخیه خورد و خدا را شکر خوب بود
هر دو دست من هم از مچ به پایین درد میکرد که دکتر گفت چیزی نیست کوفتگیه خوب میشه
ماشین هم به پارکینگ دامغان منتقل شد ما هم شب را خونه دوست همسرم سپری کردیم
خدا خیرشون بده تو اون موقعیت خیلی کمک حالمون بودند از همون جا هم بلیت قطار برای مشهد گرفتیم.
همون روز اول که رسیدیم مشهد دخترم مریض شد اسهال و استفراغ و تب دکتر بردیم گفتند ویروسیه باید دوره اش بگذره
خلاصه اون یک هفته هم مشغول دخترم بودیم و خدا را شکر بعد از یک هفته بهتر شد
در انتها با خانواده همسری اومدیم تهران
کم کم داشت درد عضلانی دستم بهتر میشد که دیدم دست چپم خوب نشده و با فشار درد شدیدی میگیره دوباره رفتم دکتر و عکس گرفتم دیدم بله حدسم درست بود اسکافویید شکسته
با چند تا دکتر مشورت کردیم همه نظرشون این بود که عمل بشه بهتره
حالا پیش یک دکتر دیگه هم که متخصص دست هست قراره برم اگه اون هم گفت عمل باید بریم تو نوبت عمل بیمارستان
از همه دوستان گلم التماس دعا دارم